معنی ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن, معنی ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن, معنی تcap lcbj، اjtwاg، تcap، fbi oاgd lcbj، bclcbj (;gmgi)، kcow lcbj، اbاء lcbj, معنی اصطلاح ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن, معادل ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن, ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن چی میشه؟, ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن یعنی چی؟, ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن synonym, ترشح کردن، انفصال، ترشح، بده خالی کردن، درکردن (گلوله)، مرخص کردن، اداء کردن definition,